ღღღ تنهایی وبیکسی ღღღ
درباره وبلاگ


گلم رفتی ولی نگفتی یکی اینجا از دوریت میمیره. کاش نمیرفتی و تنهام نمیذاشتی.

پيوندها
Dorogham chiye
UMBRELLA
عشقم
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهایی وبیکسی و آدرس tanha.bikas.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 6
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 13088
تعداد مطالب : 11
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


نويسندگان
تنها

آرشيو وبلاگ
آذر 1391


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 17 آذر 1391برچسب:, :: 1:50 :: نويسنده : تنها

 

 

اگر دو نفر لبه پرتگاهی باشند کدومشون رو نجات میدی !؟

اونی که خیلی دوستش داری ؟

یا اونی که خیلی دوست داره ؟


 

 
چهار شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 16:13 :: نويسنده : تنها

 

تو گذشته ها هر وقت صحبت می شد می گفتند…
آدم یک بار به دنیا میاد و یک بارم از دنیا می ره.
آره ،آدم یک بار به دنیا میاد ولی رفتنش یک بار نیست ، که ای کاش می بود…
یک روز از یادم برد و من حس کردم دنیا تمام شد ،ولی صبر کردم .
انتظار چه کلمه ی وحشت آوری . بعد شنیدم دل بریده . وای چه لحظه ای…
دل کندن که مثل دل بریدن نیست . او دل برید ولی من نتوانستم دل بکنم . وباز صبر و انتظار…
گفتم از یاد رفته ام ، از دل رفته ام
پس از شهرم می روم تا چیز آشنایی عذابم ندهد .
خاطرات که تمام شدنی نیست . از دیارم رفتم که هیچ شکل و هیچ زبانی آشنا نباشد…
خاطرات همان است که بود همچنان زنده ام .
از دست رفتم ، از یاد رفتم ، از دل رفتم ، از شهر رفتم از دیارم بریدم . ولی باز هم نشد…
دل کندن اگر اسان بود ،‌ فرهاد به جای بیستون دل می کند !!

 
یک شنبه 15 آذر 1391برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : تنها

 

   عجب ساده گذاشتی پا رو قلبم          چقدر ساده شکستی قلب سردم

     جای پاهات مونده انگار روی سینه         پنهونش کردم که هیچ کسی نبینه

   نمی خوام کسی بدونه دل شکستم          نمی خوام بگم که عاشقی همینه

       باورم نمیشه ما رو دادی بازی                 فکر شم کردم که با دلم نسازی

      حالا رفتی راه برگشتی نذاشتی            می دونم آخر این قصه می بازی


 

 
دو شنبه 13 آذر 1391برچسب:, :: 23:37 :: نويسنده : تنها

 

 

** من اگه خـــــــــــــــــــــدا بودم ...**

 

** یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم **

 

** ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه ...**

 

** وهوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم**

 
13 آذر 1391برچسب:, :: 2:0 :: نويسنده : تنها

 

عشق دروغه مگه نه؟

هركي ميگه عشق واقعيت دازه  شعر ميگه ميدونم كه دروغه ميدونم.......

وقتي 2 نفر همديگه رو دوس داشته باشن تا پاي جون ولي تنونتن به هم برسن.

وقتي يكي رو دوس داري بهت بگه من اينقدر دوستت دارم حتي اگه بهم هم نرسيم هيچوقت فراموشت نميكنم. ولي قبل از ازدواجش حتي زنگ هم نزنه بگه من دارم  ازدواج ميكنم.....

ميگفت اگه توهم منو فراموش كني من فراموشت نميكنكم ولي قبل از ازدواجش يكي از اعضاي خانوادشوبفرسته بيادبگه هريادگاري اي داري بده تا ببرم....

ولي خودش  يادگاريهامو  نگه  داره  و نده  يعني چي؟

آهاي دخترها از من به شما عزيزان نصيحت هيچوقت عاشق نشين.

 پسرها ارزش دوست داشتن ندارن.پسرها رو بايد واسشون ناز كني.

 بايد بهشون كم محلي كنين تا اونا عاشقتون بشن.

بايد اينقدر اذيتشون كنين تا بفهمن دخترها دفتريادداشت نيستن..

 دفتريادداشت نيستن كه هروقت برگه هاش پرشد واحتياج ندارن بهش ولشون كنن و برن سراغ يكي ديگه..

واقعا پسرها رو بايد زجركش كرد بايد مثه خودشون رفتار كنيم.

 البته ناگفته نماند كه از تمام پسرها هيچ كدومشون (  داداش امين ) من نميشه.

 

( عشقمي داداش امين )

 

 

 

 
یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 15:53 :: نويسنده : تنها

 

حرف دلم تقدیم به ....
روزی که دیدمت آرام خندیدم
به خود گفتم:زندگی
زیبا بود...
آه...
... ولی افسوس او مرا هرگز ندید
حتی پرپر شدنم را در جلوی پاهانش
روزی که رفت من هم رفتم
او به دوام و من به فنا
کاش هرگز او را نمیدیدم کاش
روزی که دیدمش دنیا آبی بود
زیبا بود
مثل خواب
مثل برف
مثل باران
ولی رفتنی...
اما حال دنیا سیاه است
مثل کابوس
مثل سرما
مثل شب
ولی تا کی؟
کاش هرگز نمیدیدمت کاش 

 
یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 1:32 :: نويسنده : تنها

خیلی سخته که بعدازچندوقت بفهمی که دوس داشتنش دروغ بوده ولی بازم بهت بگه دوستت دارم.

ولی سخته وقتی که میخوابی طعم واقعی مرگ رو بچشی ولی صبح که چشاتو باز میکنی

میبینی بازم نمردی و یه روز دیگه رو باید با خاطراهاش شروع کنی.

ولی اون دیگه پیشت نیست،  پیشت نیست ولی انگار هرلحظه کنارته،

ولی توپیش اون بودیو اون هیچ وقت ندیدت،

این مثله اینکه اون تورو گریه بندازه وتواونو بخندونی ولی اون یکی دیگه رو خوشحال کنه،

خیلی سخته بهت بگه دوستت دارم ولی نمیخوامت،

میگن بایادش باید زندگی کنی ،ولی تاکی خوابشوببینی؟؟؟

 

 

 
یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : تنها

 

گفتی: هروقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه یه نامردی اشکتو ببینه و بهت

بخنده ... گفتم: اگه بارون نیومد چی؟ گفتی: اگه چشمه قشنگه تو بباره آسمون گریش

میگیره ... گفتم: یه خواهش دارم وقتی آسمون چشمم خواست بباره تنهام نذار گفتی: به

چشم ... حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره ... تو هم اون دور دورا ایستادی و

داری بهم میخندی . . . !

 

 
یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 1:22 :: نويسنده : تنها

 

زن و مرد از راهي مي رفتند، ماموران آنها را ديدند وآنها را خواستند!
پرسيدند شما چه نسبتي با هم داريد؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهريم
ماموران مدرك خواستند،
زن و مرد گفتند نداريم !
ماموران گفتند چگونه باور كنيم كه شما زن و شوهريد ؟!
زن و مرد گفتند براي ثابت كردن اين امرنشانه هاي فراواني داريم ... !
اول اينكه آن افرادی كه شما مي گوييد دست در دست هم مي روند،
ما دستهايمان از هم جداست!
دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت كردن به هم نگاه مي كنند،
ما رويمان به طرف ديگريست!
سوم آنكه آنها هنگام صحبت كردن و راه رفتن،با هم با احساس
حرف مي زنند،
ما احساسي به هم نداريم!
چهارم آنكه آنها با هم بگو بخند مي كنند،
می بینید که، ما غمگينيم!
پنجم، آنها چسبيده به هم راه مي روند،
اما يكي ازما جلوترازدیگری مي رود!
ششم آنكه آنها هنگام با هم بودن كيكي، بستني ای،
چيزي مي خورند،
ما هيچ نمي خوريم!
هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترين لباسهايشان را مي پوشند،
ما لباسهاي کهنه تنمان است.. !
هشتم، ...
ماموران گفتند
خیلی خوب،
برويد،
برويد،..

فقط بروید

 

 
یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:, :: 1:16 :: نويسنده : تنها

 

خدایا اگر تو درد عاشقی را می کشیدی

                              تو هم درد جدایی را به سختی می کشیدی

 اگر چون من به مرگ آرزو ها می رسیدی

                              پشیمان می شدی از این که عشق را آفریدی.......

 

 

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد